تا زمانی که ساکن شهرهای بزرگ شویم اما همگام با توسعه شهر، رشد و حرکت نکنیم، تنها کالبد فیزیکی شهر را ساختهایم و از کالبد درونی شهر، نشاط آدمها و هویت شهرنشینی غافل شدهایم.
ویژگی بارز کشورهای در حال توسعه رشد بسیار سریع شهرنشینی و مهاجرت کنترل نشده از روستاها و شهرهای کوچک به کلانشهرهایی است که مرکز تجمع و تمرکز امکانات اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و... شدهاند.
هر چند که طی سالهای اخیر با پدیده بازگشت جمعیت شهرنشین به مناطق حومه مواجه شدهایم اما همچنان با افزایش مهاجرت به کلانشهرها و گسترش سریع زندگی شهرنشینی روبهرو هستیم، بدون آن که توانسته باشیم هویت کامل شهرنشینی مطابق با چارچوب و تعاریف بینالملل را پیدا کنیم.
هر چند ما ایرانیان هویت هنری و مذهبی شاخص و دیرینهای داریم اما نتوانستهایم هویت شهروندی مناسبی پیدا کنیم زیرا مدنیت ما شکل قوی به خود نگرفته است و ما در این مورد در حد متوسط کشورهای جهان سوم باقی ماندهایم، این در حالی است که خیلی از کشورهای آسیایی هویت شهروندی قویتری در مقایسه با ما دارند.
مطالعات سازمان ملل تحت عنوان «شاخص توسعه انسانی» که همه ساله میان کشورهای جهان انجام میشود، کمک شایان توجهی به شناخت میزان رشد و رکود هویت شهرنشینی و مدنیت میان کشورهای جهان میکند. در شاخص توسعه انسانی یکسری مبانی کلی مانند آمار مرگ و میر، تولد نوزادان، افزایش سواد، استفاده از خدمات فرهنگی، تعداد دانشجویان یک کشور و... بررسی میشود که به مجموع این تحولات امتیازاتی داده میشود و در نهایت از مجموع این امتیازها یک شاخص به دست میآید که بیانگر رشد هویت شهرنشینی مردم یک شهر و کشور است.
معاونت طرح و برنامه سازمان زیباسازی شهرداری تهران درباره شاخص توسعه انسانی میگوید: میزان استفاده مردم از مراکز فرهنگی، عمومی، تئاترها، فرهنگسراها و خدمات اجتماعی و رفاهی، مانند استفاده مناسب از خدمات حمل و نقل عمومی به جای خودروهای شخصی و پایبندی به قوانین شهری «راهنمایی و رانندگی» و... بیانگر رشد توسعه انسانی یک جامعه است و همه این عوامل نشان میدهد مردم یک جامعه آگاهانه یا ناخودآگاه میخواهند به بهبود اوضاع خود کمک کنند.
در واقع شهر مرکز مدنیت است و درجه مدنیت کشور از روی همین شاخصها بررسی میشود و زمانی که این شاخصها افزایش یابد نشان دهنده ارتقاء هویت شهروندی یک شهر و کشور است. اما متأسفانه وقتی هویت شهر را در قالب مدنیت میسنجیم و شاخصها را ارزیابی میکنیم، میبینیم ما هنوز از استانداردها و تعاریف بینالمللی مدنیت و شهرنشینی عقب هستیم.
آموزش و هویت شهری
معاونت طرح و برنامه سازمان زیباسازی معتقد است: شهرنشینی، فرهنگ و مدنیت تعریف شدهای دارد که در چارچوب مدنیت شهری، هویت شهری شکل میگیرد اما متأسفانه ما نتوانستهایم ساکنان کلانشهرها را در قالب مدنیت با مشخصههای شهرنشینی همگام کنیم و تا زمانی که ساکن شهرهای بزرگ شویم اما همگام با توسعه شهر، رشد و حرکت نکنیم، شهر آبادی نخواهیم داشت.
اما برای رسیدن به مدنیت و هویت شهروندی گام اول آموزش چارچوب شهروندی از همان سالهای ابتدایی تحصیل است. چرا که این دانشآموزان مدیران اجرایی آینده هستند و تا زمانی که یک مدیر مدنیت و چارچوب آن را نشناسد، چطور میتواند طراحی شهری و مدیریت شهری صحیح داشته باشد. در واقع همانطور که ما به کودکان خود مدنیت مذهبی و ایرانی را آموزش میدهیم تا بتوانیم آموزههای مدنیت شهری را هم داشته باشیم.
هر چند سازمان زیباسازی میتواند از نمادهای شهری به عنوان ابزارهای آموزشی استفاده کند و در حال حاضر به وسیله تابلوهای تبلیغاتی و نمایشگرها.... در سطح شهر پیامهای شهروندی را القاء میکند، اما اینگونه آموزشها برای افراد بزرگسال جامعه و حتی مسئولان کارایی چندانی ندارد چرا که ما در زمان فراگیری و آموزش الگوی مناسب شهری نداشتهایم و اکنون این پیامها چندان گرهگشا نیست، پس در نتیجه باید آموزش را از سطوح میانی و پایینتر آغاز کنیم.
نکته دیگری که معاونت طرح و برنامه سازمان زیباسازی، به آن اشاره کرد و آن را راهکاری برای گسترش و آموزش هویت شهری دانست، تهیه و تبیین یک منشور اخلاقی شهروندی است که در آن، حوزه اختیارات و وظایف مردم و مسئولان تعریف شود.
وی با اشاره به اینکه شاید لازم باشد این طرح و پیشنهاد به کمیسیون فرهنگی- اجتماعی شورای شهر ارائه شود، اجرای آن را در درازمدت مؤثر ارزیابی کرد و گفت: حتی این منشور میتواند به عنوان یک چارچوب و بخشی از وظایف شهرداریها در گسترش هویت شهری تعریف شود.
اما جای تردید نیست که آموزش پیگیر و اصولی برای افراد جامعه بهویژه آن دسته که در سن آموزش هستند، میتواند تأثیرات کاربردی بر گسترش فرهنگ شهروندی و ترویج مدنیت در میان ساکنان یک شهر و کشور داشته باشد. مهندس مهدی گلشن معاون آموزش و امور مناطق سازمان زیباسازی در این باره میگوید: بار اصلی آموزش بر دوش نهاد آموزشوپرورش گذاشته شده است اما سازمان زیباسازی، بخشی از فعالیتهایش را به بعد آموزشی و فرهنگی اختصاص داده است؛ چنان که در حال حاضر در سطح شهر تهران حدود 30 تا 40درصد از فضاهای تبلیغاتی مانند تابلوها، بیلبوردها، نمایشگرها و... در قالب طرحهای گرافیکی و نوشتاری به آموزش و ارائه پیامهای شهروندی و شهرنشینی میپردازند.
علاوه بر این، طی تابستان حدود دوازده تور تحت عنوان شهروندی برای دانشآموزان تدارک دیده شد که طی این سفرهای یکروزه، دانشآموزان با اصول شهرنشینی و هویت محلههای قدیمی، آشنا میشدند. یکی دیگر از فعالیتهای سازمان در حوزه شهرنشینی و آموزش چارچوب مدنیت، توزیع 300هزار نسخه برنامه فرهنگی در آغاز مهرماه بود که پشت این برنامههای هفتگی، پیامهای آموزشی درج شده بود.
مهندس گلشنی با اشاره به اینکه ما زمانی در امر آموزش موفق میشویم که آموزش را از سنین کودکی آغاز کنیم و مخاطب اصلی ما آنها باشند، به رایزنیهایی که با آموزشوپرورش داشتهاند تا بتوانند آموزش در بعد شهرنشینی و زیباسازی را به متون آموزشی مدارس بکشانند، اشاره کرد.
جایی برای بودن
مردمی که پیشینه تاریخی- فرهنگی و... خود را ندانند یا آنقدر از آن فاصله گرفته باشند که دیگر در مراودات و مناسبات روزانه زندگی آنها دخیل نباشد و در مجموع هویت گذشته خود را فراموش کرده باشند، نمیتوانند شهر و آینده خود را بسازند.
از زمانی که طی 30- 40سال گذشته، شهرها، شهرکها و مجتمعهای مسکونی بهسرعت ساخته شدند، سپس آدمهایی از نقاط مختلف کشور با فرهنگها و پیشینه سنتی مختلف به آن تزریق شد، هویت محلهای از بین رفت و معنی همسایه تغییر کرد.
این در حالی است که اگر به شهرهای گذشته ایران نگاه کنیم متوجه ساختار بهسامان آنها میشویم که دارای معنی و محتوا بودهاند. ساختار کوچهها، عرض معابر، شکل میدانها و... همه به گونهای بوده است که بین مردم یک شهر، ارتباط محلهای و هویت اجتماعی ایجاد میکرده است که همه این عوامل، یک ساختار فیزیکی و کالبدی با عنوان محله به وجود میآورده است.
اما شاید طرح تازه شهرداری و سازمان زیباسازی به عنوان «مرکز محله» بتواند این هویت محلی، اجتماعی ازدسترفته را احیاء کند.
مهندس گلشنی با اشاره به اینکه ما در گذشته مراکز و پاتوقهایی در شهرها و حتی روستاها داشتهایم که محل تجمع اهالی و بیان مشکلات و ارائه نظرات بوده است، گفت: طرح مرکز محله با انتخاب و بهسازی یک مرکز از هر محلهای سعی در ارتقای هویت محله و شهروندی دارد.
اما مرکز محله به مفهوم یک ساختمان یا بنا نیست، بلکه فضایی روباز از یک نقطه از محله است که امکان تردد و تجمع افراد را فراهم میکند و به عنوان مرکزی برای انتقال اطلاعات، ارائه راهکار برای رفع مشکلات محله و مرکزی برای ارتقاء مناسبات و ارتباطات مردمی تبدیل میشود.
مهندس گلشنی مرکز محله را صرفاً یک کانون اجتماعات مردمی دانست و گفت: این مرکز در اختیار خود مردم است و نقشی جز تقویت کارکردهای گروهی و جمعی، از آن انتظار نمیرود.
اما این مراکز محله از طریق شورایاران و معتمدان محلی با شهرداریهای مناطق در ارتباط هستند و در واقع شورایاران، نماینده مردم در شهرداریها هستند برای انتقال مشکلات و اعلام نیازها و برعکس، نماینده شهرداریها میان مردم هستند برای اطلاعرسانی و انتقال پیام شهرداریها به مردم محله. البته در طرح مرکز محله، ارتباط بیواسطه شهرداریها با مردم محله در نظر گرفته شده است.
مهندس گلشنی با اشاره به اینکه 371 محله در شهر تهران وجود دارد که هر کدام ده شورایار دارند، گفت: اینها پتانسیلهای مناسبی هستند برای آنکه بتوانیم با همیاری این شورایاران و ایجاد مراکز محله، مشارکتهای مردمی را جلب کنیم و مباحث آموزش شهروندی و شهرنشینی را مؤثرتر از قبل داشته باشیم.
وی با اشاره به اینکه نخستین همایش شورایاران و شهرداریها برای ایجاد مرکز محله در دوم شهریور سال جاری برگزار شد، گفت: پس از بهسازی و انتخاب یک مرکز محله، تعیین اولویتها و نیازهای محلهای هر منطقه، حداکثر از اواسط سال 86 به بعد، طرح مراکز محله عملیاتی خواهد شد.
به بیان دیگر، روند رویکرد محلهگرایی در شهرداریها و تعامل آنها با شورایاریها طی دوره جدید توانسته است به عنوان نخستین گامهای گسترش فرهنگ شهروندی مطرح شود. معاونت طرح و برنامه سازمان زیباسازی با اشاره به فعالیتهایی مانند ایجاد مرکز محله که در آن شهرداریها میتوانند در سلسله مراتب پایینتری غیر از شوراها با شورایاران و معتمدان محلی و حتی اهالی یک محل نه به صورت تشریفاتی، بلکه عملیاتی، تعامل و مشارکت داشته باشند، گفت: مدیریت هماهنگ و منسجم شهری، تنها در صورتی محقق میشود که بتوانیم اداره محلهها را به خود اهالی بسپاریم و هویت شهروندی و محلهگرایی را تقویت کنیم.
وی ایجاد صندوقهای وام، مرکز فروش اوراق مشارکت محلی و تعامل و همکاری میان دو محله همسایه را از اهداف بلندمدت طرح زندهسازی هویت و بهسازی محلات شهر تهران در راستای گسترش فرهنگ شهروندی ذکر کرد.